رفتگر جوان در حال جارو کشیدن خیابان بود و مادری او را به فرزندش نشان داد و گفت: این را ببین اگر درس نخوانی مثل این خواهی شد.
آن طرفتر مادری دیگر همان رفتگر را به فرزندش نشان داد و گفت: فرزندم درس بخوان تا آینده بهتری برای او بسازی.
آری...! هردو مادر یک نفر را نشان فرزندانشان دادند و هر دو به فرزندانشان گفتند درس بخوان یکی با «تهدید» و دیگری با «تشویق».
ادبیات کلامی بسیار شگفت انگیز و معجزهگر است. سعی کنیم بهترینها را یاد بگیریم، به کار ببندیم و به دیگران هم آموزش بدهیم. در دهه چهل، ریزعلی خواجوی معروف به دهقان فداکار با اقدام به موقع خود از تصادف قطار با ریزش کوه جلوگیری کرد و جان دهها انسان را نجات داد.
چند وقت پيش در یک استانی، دزدی پیچ و مهرههای ریل قطار، باعت شد قطار از مسیر خود خارج گردیده و جان دهها مسافر به خطر افتد. گذر تاریخ به این شکل چقدر تاسف آور است!!! چه کردهایم و چه جور انسانهایی را پرورش دادهایم؟ کسی که داستان ریزعلی را خوانده پیچ ریل را باز میکند..!
اندیشمند بزرگ، ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺧﻠﯿﻞ ﺟﺒﺮﺍﻥ میگوید: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﻬﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺗﻤﺪﻥ ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﻬﺪﻡ ﮐﺮﺩ: ﺍﻭﻝ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﺩﻭﻡ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﺳﻮﻡ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ. برﺍﯼ ﺍﻭﻟﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﮑﺴﺖ، برﺍﯼ ﺩﻭﻣﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﻌﻠﻢ، و ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ و اسطورهها
افغانستان سرزمین کبود...برچسب : معجزه ادبیات, نویسنده : myafghanistano بازدید : 312