سال نو.......

.

عمرت به سر آمد سالِ نود و پنج

تو فقط نامی بودی که بر برهه‌ای از زمان نهاده بودیم و ناچار بودیم آن را به سر ببریم

ما ناچاریم که تک تک لحظه های عمرمان را زندگی کنیم

هیچ روزی و ماهی و سالی قابل حذف کردن از تقویم زندگی نیست و هیچ لحظه‌ی نابی را نمیشود برای یک عمر نگه داشت

و اما تو نود و پنجِ مظلوم

بیشتر از سال های دیگر قربانی نگرفتی

بیشتر از سال های دیگر حادثه رقم نزدی

شاید ولی بیشتر از سال های دیگر خوشی و شادی و موفقیت و ازدواج و تولد در خودت داشته باشی

همه‌ی سال ها کاسه ی عمر خیلی ها لبریز شد و رفتند

همه ی سال ها حوادثی رخ داد و دلها را سوزاند

همه ی سال ها ناخوشی هایی داشت و خوشی هایی

و من هیچ سالی را سیاه تر از بقیه ندیدم

و من حتا هیچ بهاری را رنگین تر از پاییز ندیدم

هیچ پاییزی بارِ غم به دوش ندارد

ولی مردم بی معرفتند

عادت دارند به این و آن برچسب بزنند

به ماه و سال بگویند نحس و بد و بدشوم

من اما اینها را نمیبینم

برای من نود و چهار تلخ تر سر آمد تا نود و پنج

من حالا شروعِ ۹۶ را که از ماجراهایش بیخبرم جشن نمیگیرم 

من حالا پایانِ نود و پنجی را جشن میگیرم که در آن بزرگ تر شدم

بیشتر از تمام سالها کتاب خواندم و چند برابر تمام عمرم نوشتم

صبور تر شدم و محکم تر

کارهای مهمی کردم و قدم های بلندی برداشتم

سال ۹۵ سال بدی نبود

بدیِ هرسال به خودمان برمیگردد که چگونه بودیم

من بابت سالی که گذشت و هر آنچه در آن رفت خدایم را شاکرم

و دل آرام و مؤمن نوروز را که آغازِ بهار رنگارنگ است به همه تبریک میگویم

امید که سال ۹۶ هرگونه که بود ما خوب باشیم!